لاغر و نحیف شده و با لباس زندان آمده؛ ریشش را تراشیده، با لباس قهوهای زندان و مترجم به جایگاه شهادت میرود. تا پای شناسایی آرام است، از آنجا به بعد با ساختار سیاسی ترکیه و کاسبان تحریم ایران، میلرزد و میپیچد. وقتی مهمت حاکان آتیلا را شناسایی میکند، مرتب پلک میزند و آب مینوشد.
ضراب است، ابتدا فقط نامش «ضراب» بود اما آموزههای پدر، رفیق ناباب و سفرة فراخ تحریمهای هستهای از او یک «ضراب» واقعی ساخت. کارش به زبان ساده این بود: پول میگرفت (پول نفت ملی ایران را از وزارت)، رشوه میداد، طلا میخرید، طلا میفروخت، کالاهای تحریمی میخرید و سود همهچیز را با سیاسیون و تجار دلال ایرانی و ترک تقسیم میکرد. برای شهرت با ابرو گوندش، خواننده ترک ازدواج کرد و بر سر زبانها افتاد اما حتی او هم پس از دستگیریاش، مانند شرکای تجاریاش ترکش کرد. رمزگشایی از یورو و طلای بیحساب ایران در منهتن برای پرداختن به اصل ماجرا، یکراست سراغ آنچه دیشب (چهارشنبه شب ۹آذر ۹۶) به وقت تهران در منهتن رخ داد و گرههایی که گشوده و اتصالاتی که برقرار شد میرویم. رضا ضراب، میلیاردر ایرانیالاصل که در تبریز یا باکو متولد و در ترکیه متوقف شد، بهعنوان شاهد در دادگاه پولشویی و دور زدن تحریمهای ایران در منهتن نیویورک سوگند خورد و جزئیات مهمی از فعالیتش در دوران تحریمهای هستهای و همکاری با بابک زنجانی، وزارت نفت و بانک مرکزی ایران، وزارت اقتصاد ترکیه و بانکهای دولتی این کشور را افشا کرد. اعترافات با معرفی و ارائه رزومه آغاز شد؛ ضراب بدون کوچکترین حاشیهرفتن، به پولشویی و دور زدن تحریمهای ایران اعتراف کرد. وقتی نوبت شرح روشها شد، چند ماژیک برداشت و بهسوی صفحه سفید رفتو با رسم نمودارها و ارائه یک مقاله دانشگاهی، تشریح کرد که چطور پولهای نفت ایران را از جاهایی که غیرقابل برداشت بوده تحویل میگرفت، با آن طلا میخرید و به دوبی میفرستاد و از آنجا طلاها را به پول و کالاهای غیرقابل خرید تبدیل میکرد و سپس به مقصدهایی که شریک ایرانیاش میگفت میفرستاد. طرف ایرانی کسی نبود جز بابک زنجانی، تا اینجای گفتهها هنوز شگفتیساز نبود اما تاریخها و رقمهایی که مطرح شد، وضعیت را تغییر داد. ضراب اعتراف کرد که میلیاردها یورو پول را به این روش تطهیر کرده و به دوبی و روسیه فرستاده است.
ضراب در توضیح فرایند گفت: «در سال ۲۰۱۰ (۱۳۸۸-۸۹) وقتی بهدنبال بالا گرفتن تحریمها علیه ایران تقاضای مشتری ایرانی برای جابجایی پول افزایش یافت، یک مکانیزم پولشویی در قالب تجارت طلا آغاز کردیم. حسابهای مختلفی در بانکهای ترکیه ایجاد شد و از آنجا پولها توسط بانک مرکزی ایران (در آنزمان ریاست بانک مرکزی در اختیار محمود بهمنی بود) به حساب من واریز میشد و در بانکهای مختلف به ارزهای گوناگون تبدیل میکردم.» این همکاری با بانک مرکزی ایران به دلیل آغاز تحریمها علیه این بانک دوام نیاورد و از اینجا بهبعد «بانک ملت» و «بانک سرمایه» طرف حساب شدند که در این بین بانک سرمایه نقش اصلی انتقال پول به ترکیه را برعهده داشت. ضراب ادامه داد: «بانکهای ترکیه توان میلیونها یورو تراکنش مالی را نداشتند برای همین به سراغ بانک دولتی «هالک بانک» رفتم و با رئیس مسئله را درمیان گذاشتم اما او به دلیل اینکه من فردی مشهور هستم و همسرم یک ستاره است و بیش از اندازه در دید مطبوعات هستیم، با این کار مخالفت کرد.» در اینجا حتی یک مدیر میاندستی ترک که در کشورش جنجالهای رسانهای مسئلهای عادیست نیز متوجه میشود که این شخص برای چنین پروژه بزرگ و حساسی مناسب نیست. بخش اصلی اعترافات که دولت اردوغان را به قطع رابطه با دولت آمریکا کشاند، در اینجا اتفاق افتاد. شاهد گفت: «بهسراغ وزیر اقتصاد وقت یعنی «ظفر کالایان» رفتم و او در ازای تقسیم نصف به نصف سود این پولشویی، حاضر به همکاری شد و حسابها گشوده شدند.» از این زمان بهبعد، پولهای نفت ایران بدون توقف به ترکیه میرفت و از آنجا بهصورت ارز یورو و طلا به روسیه و دوبی منتقل میشد؛ در تمام این فرایند، وزیر اقتصاد ترکیه و رئیس هالک بانک این کشور اقدام به صدور مجوزهای لازم برای نقل و انتقال میکردند؛ فرآیند پولشویی به گفته ضراب، در هر مرحله حداقل ۱۰ تراکنش را شامل میشد. استفاده از یورو به جای دلار نیز از سال ۱۳۸۶ در بودجه دولت نخست محمود احمدینژاد تصویب شده بود و با مجوزی که بانکمرکزی وقت از مجلس دریافت کرده بود، بهمنی تمام زمینهها برای این فرایند را در اختیار داشت. بهمنی از ابتدا تا پایان عمر دولت پاکدستان و دولت بهار در مقام ریاست بانکمرکزی باقیماند و باتوجه به کارنامه او در این دوران که منجر به ۳ برابر شدن قیمت ارز، افزایش چند برابری تورم و تحریمهای محکم علیه نظام بانکی بود، اکنون نماینده مردم ساوجبلاغ و نظرآباد در مجلس شورای اسلامیست.ضراب در نیویورک مدارکی به دادگاه ارائه داد که شامل اسناد نقل و انتقال رشوه به وزیر و رئیس بانک ترکیه بود و تشریح کرد: «سود نصف به نصف پولشویی در ترکیه مبلغ ۵۰ میلیون یورو و ۹/۵ میلیون لیر ترکیه بود که به حساب کالایان واریز کردم.» تیم ضراب آنقدر پول و طلا از ایران دریافت میکرد که با هر وسیله ممکن آن را از ترکیه خارج میکردند. در موردهای مختلفی کارکنان او با چمدانهای پر از پول یا طلا در فرودگاههای ترکیه، دوبی، آذربایجان و مسکو بازداشت شدند. در یک مورد راننده او که در حال حمل چند چمدان طلا با خودرو از ترکیه به آذربایجان بود دستگیر شد و در پایان هم توقیف محموله ۱/۵ تنی طلا که با هواپیما از غنا به ترکیه رفت و قرار بود به دوبی فرستاده شود موجب دستگیری او در سال ۲۰۱۲ میلادی در ترکیه شد. او شرح داد که طلاها ابتدا برای تخلیه در ایران بارگیری و به دوبی فرستاده میشدند و مقصد تهران ذکر میشد اما درواقع در دفتر من در دوبی فروخته و کالاهایی خریداری میشد و با بارنامههای جعلی به ایران فرستاده میشد. هنوز هیچ اطلاعاتی درباره این که این کالاها دقیقا چه بودن، چه دستگاهی بارنامههای جعلی صادر میکرد و در ایران تحویل چه نهاد یا شخصی میشدند منتشر نشده است. پرونده ضراب-زنجانی و تطبیق تاریخها با وقایع ایران رضا ضراب، تاجر ایرانی-ترک که اکنون ۳۴ سال و حکم جعبه سیاه بابک زنجانی و دولت پاکدستان را دارد، زمان جدیشدن فعالیتهای پولشویی و دریافت پول و طلای هنگفت از ایران را در سال ۲۰۱۰ اعلام کرده، در این سال اتفاقات مختلفی در ایران جریان داشت اما شاید عجیبترین آنها خلع وزیر امور خارجه در آسمان سنگال در تاریخ ۲۲ آذر۸۹ (۱۷ دسامبر ۲۰۱۰) بود. پس از منوچهر متکی، علیاکبر صالحی، رئیس وقت سازمان انرژی اتمی با حفظ سمت، ابتدا سرپرست و سپس وزیر امور خارجه ایران شد و تا پایان دولت احمدینژاد در این سمت باقیماند.
در فوریه ۲۰۱۰ (بهمن ۱۳۸۸) ضراب با جنجال رسانهای گسترده در ترکیه، با ابرو گوندش، خواننده سرشناس ترک، ازدواج میکند، در همان سال پولشویی برای ایران آغاز میشود و تا توقیف هواپیمای طلایی غنا، ادامه مییابد. از آنجایی که جزئیات اعترافات ضراب از سوی FBI منتشر نشده، مشخص نیست که این اتفاقات جزو زندگی شخصی او بوده یا بخشی از نقشه کار و برای انحراف توجه رسانهها انجام شده است. در دورانی که او فعالیت پولشویی و انتقال پول و طلای ایران را برعهده داشت، محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی ایران بود و وزارت امور خارجه به ترتیب در اختیار متکی و صالحی بود اما وزارت نفت سرنوشتی بیثباتتر از این دو داشت. در سال ۸۸ و ۸۹ میرکاظمی سکان نفت را در اختیار داشت اما با اوجگیری فعالیت زنجانی و ضراب، احمدینژاد شخصا شیرنفت را در دست گرفت و سپس به علیآبادی سپرد. او نیز پس از سخنرانی انگلیسی معروف خود، کرسی وزارت نفت را به رستم قاسمی تحویل داد و سردار تا مرداد ۹۲ که دولت روحانی آغاز بهکار کرد، هرچه در این وزارت اتفاق افتاد را رهبری کرد. ۹ دی به وقت تهران، تلاش برای تطهیر رضا که کار و بارش طلا بود در ۲۶ آذر ۹۲ بههمراه ۵۰ مقام و مدیر ترک دستگیر شد. اتهامات او مختلف بودند اما آنچه دستگیریاش را رقم زد، یک و نیم تن طلا در هواپیمای غنایی بود. توقیف این محموله توسط پلیس ترکیه در ژانویه ۲۰۱۳ (۱۱ دی ۹۱)، مشخص کرد که بخشی از آن متعلق به چند شرکت ترک است اما عمده این محموله بدون نام و مشخصات حمل شده و ظاهرا متعلق به شرکت سورینت ایران بوده است. سورینت، شرکت بابک زنجانی و شریک و کارفرمای ضراب بود پس او هم دستگیر شد. در زمان دستگیری او سایتهای مختلف نوشتند که درگیریهای سیاسی ترکیه و رقابتهای داخلی این کشور، پای شرکت سورینت ایران را به رقابتها باز کرده و مقامات قصد بدنام کردن این شرکت را دارند.
وقتی ضراب در ترکیه دستگیر شد، مقامات قضایی ایران سکوت اختیار کردند و او پس از دو ماه با رفع اتهام و تبرئه آزاد شد اما شریک ایرانی او به شکلی دیگر بهدام افتاد. بابک زنجانی که بهتعبیر سایتهای خاص، بههمراه ضراب از سوی دولت جمهوری اسلامی ایران بهعنوان «تاجر معتمد» شناخته شده بود و کار جابجایی پول نفت را برعهده داشت، به دلیل پرداخت نشدن ۲/۷ میلیارد دلار از پول نفت، از سوی وزارت نفت وقت به ریاست زنگنه، متهم و به دادگاه معرفی شد. زنجانی در ۹ دی ۹۲ بازداشت شد و تا امروز بدون پرداخت هیچ وجهی، با حکم اعدام در زندان بهسر میبرد. آزادی در انتظارش نیست رودی جولیانی، شهردار سابق نیویورک در زمان حملات ۱۱ سپتامبر و از سرشناسترین و گرانترین وکلای نیویرک، کار وکالت ضراب را برعهده دارد. رضا در پاسخ به دادستان که از او پرسید آیا برای جلوگیری از استرداد تلاش کرده و آیا وکلایش مفید بودهاند گفت: «بهطور حتم تلاش کردم و وکلایم با بالاترین مقامهای آمریکا مذاکره کردند اما فایدهای نداشت.» او علت تصمیم به همکاری با FBI را خلاص شدن از بند و تسریع در رسیدگی به پرونده و تخفیف مجازات ذکر کرد اما تأکید کرد که در محل نگهداری فعلیاش بههیچوجه ازادی تردد ندارد. از زمانی که احتمال شهادت ضراب مطرح شد، او به مکانی نامعلوم که نه زندان است و نه هتل انتقال یافت، دولت ترکیه با دولت امریکا دچار بحران شد و نرخ برابری لیر با دلار از ۰/۲ به ۳/۸ سقوط کرد. به غیر از بانک مرکزی ایران، بانک هالک ترکیه و بانکهای سرمایه و ملت، نام بانک استاندارد چارتر آمریکا نیز در این پرونده مطرح است.
رسانههای ترکیهای یک بایکوت خبری درباره دادگاه منهتن را آغاز کردهاند اما نام ظفر کالایان از دیشب به یکی از ترندهای بینالمللی توییتر تبدیل شده است و مسئله فساد اقتصادی در دولت و حزب اردوغان بار دیگر مطرح شده است. برخی خبرنگاران در حسابهای شخصی خود در شبکههای اجتماعی سخن از اعتراف ضراب به ارتباط مستقیم با احمدینژاد و برخی دیگر مقامات وقت دولت ایران گفتهاند اما هیچ رسانه معتبری هنوز دراینباره مطلبی منتشر نکرده است. ارزش پولها و طلاهایی که ضراب تطهیر کرده، بیش از ۸۷ میلیارد یورو براورد شده است و بنابر ادعای برخی منابع غیررسمی، پرونده بابک زنجانی هم ارزشی در حدود ۱۳ هزار میلیارد تومان دارد. این دو روی هم (براساس قیمت آن زمان دلار) بالغ بر ۱۰۰ میلیارد دلار خواهد بود که برای رمزگشایی از آن باید منتظر شهادتهای بعدی ضراب باشیم.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 06,مه,2024